ما در دورانی زندگی میکنیم که همه به دنبال راههای به سرعت موفقیت شدن و جوابهای آسان میباشند. گاهی اوقات رهبران فکر کردن را به دیگران واگذار میکنند و یا به قول معروف خردِجمعی را میپذیرند که این رویکرد با تعریف رهبری تناقض دارد.
مرتبط : هفت افسانه که قبلاً دربارۀ شروع یک تجارت به آنها باور داشتم
اغلب افراد به گونه ای پرورش داده میشوند که چیزها را به خاطرِ ارزشِ اسمی آنها میپذیرند. امّا بعد از مدتی متوجه میشوند که بعضی از این چیزهایی پذیرفته اند اشتباه میباشند و باید تغییری در باورهای خود ایجاد کنند. مانند برخی از افسانه هایی که ما دربارۀ رهبری پذیرفته ایم.
در اینجا به هفت دروغدربارۀ رهبری که اغلب افراد آن را باور دارند اشاره میکنیم و دلیل غلط بودن آنها را بررسی میکنیم.
1- همۀ مدیران رهبر هستند
حقیقت: بعضی از مدیران میتوانند هدایت و رهبری کنند و برخی نمیکنند و یا نمیتوانند. مدیریت زیرمجموعۀ رهبری است نه معادلِ آن.
مدیرانِ خوب در راه اندازی، نظارت،حفظ سیستمها و فرآیندها مهارت دارند. آنها میتوانند استخدام کنند امّا نمیتوانند کارایی و خروجی لازم را از افراد بگیرند و سازمان را فراتر از آن چیزی که است برسانند. به طور خلاصه آنها نمیتوانند هدایت کنند.
رهبری همیشه در حال تغییر، رشد و تکامل است.
مرتبط : 7 روش برای تبدیل شدن از رئیس به رهبر
2- برخی رهبر به دنیا می آیند
حقیقت: حتی یک فرد با استعدادِ رهبریِ ذاتی نیز نیازمند یاد گرفتن مهارت های رهبری میباشد.
یک فرد جوان با قدِ حدود 1.90 سانتی متر ممکن است که استعداد و یا پیش زمینۀ بسکتبال بازی کردن را داشته باشد امّا او هنوز نیاز دارد که مهارت های بسکتبال بازی کردن را بیاموزد تا بتواند یک بازیکن موفق بشود.
رهبری ممکن است که پنهان تر از دیگر استعدادها باشد و شما نمیتوانید به راحتی از وجود آن درخود باخبر شوید. بنابراین برروی چیزهایی که رفتار و اخلاق شما را بهبود میبخشد تمرکز کنید نه برروی پیش زمینه های بیولوژیکی.
3- رهبران همیشه جواب صحیح را میدانند
حقیقت: رهبران سئوالات صحیح میپرسند و میدانند که کجا میتوانند بهترین جوابها را پیدا کنند.
اگر کارمندان شما همیشه برای سئوال کردن به سراغتان می آیند، شما در حال نابود کردنِ توانایی رشدِ فکر کردن در آنها هستید. و اگر همه در سازمانِ شما یک سئوال را میپرسند مطمئن باشید که خلاقیت در شما و در سازمانتان وجود ندارد. دانستن جوابهای کلیشه ای و آشنا و گفتن آنها به اعضای تیم کارِ غیرخلاقانه ای است زیرا رهبری به معنی دانستن همۀ پاسخها نیست بلکه به معنی دانستن و شناختنِ منابع و افراد برای پاسخگویی به سئوالات میباشد.
4- برای رهبری باید عنوان داشت
حقیقت: برای هدایت کردن شما تنها نیاز دارید بدانید که چه زمانی باید چه کاری انجام دهید و چگونه آن کار را انجام دهید.
وقتی شما به یک هتل خوب میروید بیشتر افرادی که در آنجا کار میکنند از رزرویشن هتل تا کسانی که غذا سرو میکنند و خدمۀ هتل هیچکدام عنوانِ خاص و یا قدرتی برروی دیگری ندارند بلکه همۀ آنها مسئول ساختن یک خاطره و تجربۀ خوب برای مهمانان هستند. کارمندانِ خوبی که همیشه دوست دارند هدایت کنند اهمیتشان به اندازۀ رهبری است که در رأس تیم قرار دارد (گاهی حتی بیشتر).
رهبری به معنی بهبود شرایط و وضعیت است، و در سازمانهای خوب به همه یاد میدهند که چگونه مسئول هدایت کردن و رهبری باشند.
مرتبط : نقطۀ مشترک تمام رهبرانِ موفق از برادران رایت تا اپل
5- رهبران متمرکز هستند
حقیقت: رهبران تمرکز جمعی بوجود می آورند.
اگر شما تیم متمرکزی ندارید دیگر اهمیّتی ندارد که تا چه اندازه خودتان بر روی مسائل متمرکز هستید. یک مدیر اغلب متمرکز است امّا یک رهبر تمرکزِ گروهی را به بین همه به اشتراک میگذارد و منابع خود را با کارهای بیهوده اتلاف نمیکند.
متمرکز بودن مربوط میشود به نظم و احساس مسئولیت. امّا تمرکز جمعی بوجود آوردن مربوط میشود به درگیر کردن افراد در برنامه های رهبری و شکل دادن به وظایف و مشغله های آنها.
6- رهبری عبارت دیگری از جاه طلبی است
حقیقت: رهبری عبارت دیگری از “بهتر از خوب بودن” است.
هیچ چیز بدی در جاه طلب بودن وجود ندارد امّا خدمت کردن به دیگران برای بدست آوردن جاه و مقام باید در درجۀ اول باشد. اگر شما فقط به خودتان خدمت میکنید پس چیزی که میتوان با قطعیت گفت این است که شما هرگز رهبری و هدایت نمی کنید. اما وقتی شما به دیگران برای مثال مشتریان، همکاران، انجمن ها و غیره به خوبی خودتان خدمت میکنید نشاندهندۀ این است که شما رهبری موثر میباشید.
7- هر کسی میتواند رهبری کند
حقیقت: هیچ کس نمیتواتند رهبری کند مگر اشتیاق لازم برای این کار را داشته باشد و خود را برای این کار آماده کرده باشد.
شما وقتی میتوانید به یک اسب آب دهید که آن را به سمت آب هدایت کرده باشید. اشتیاق جزء لاینفکِ رهبری مؤثر است.
مرتبط: 8 نشانه برای یک رهبر یا “لیدر” بد
و شما خانم و یا آقای لیدر یا رهبر، بدون داشتن این اشتیاق نمیتوانید پیشرفت کنید. هیچ کسی اتفاقی رشد پیدا نمیکند. پیشرفت کردن یعنی گذر از: مشابه فکر کردن، دروغ گفتن و تصورات غلط و تلاش برای کسبِ حکمت و خِرد. زمانیکه شما حقیقت را دریابید آزاد میشوید و رهبر بهتری خواهید شد.
