گاهی اوقات شما یک ایده ای را در ذهن پرورش میدهید و روی آن کار میکنید. همه چیز خوب پیش میرود تا زمانیکه با یک شکست روبرو میشوید. این شکست ضربه ای بزرگ به شما میزند و اعتماد به نفستان را دچار اختلال و آشفتگی میکند.
امّا باید شجاع باشید زیرا شکست پایان راه نیست، مگر اینکه شما آن را برای خود پایان راه کنید. شکست به این معنی است که شما راهی را میروید که افراد موفق قبل از شما نیز آن راه را طی کرده اند. اگر باور ندارید به این 10 نمونه که در پایین اشاره میکنم توجه کنید و ببینید که چگونه این افراد از شکست به بزرگترین موفقیت ها دست پیدا کرده اند.
1. میلتون هرشی
مردی که ذائقۀ انسان ها را با اولین شیر کاکائو شیرین کرد، از همان ابتدا فردی موفق نبود. قبل از اینکه او تجارت شکلات و شیرینی خود را راه اندازی کند در یک کمپانی شکلات سازی کار میکرد. امّا زمانیکه که تصمیم گرفت برای خودش کار کند با شکستی بسیار دردناک مواجه شد.
او دوبار دیگر نیز شکست خورد و نزد خانوادۀ خود به مزرعۀ شان برگشت و در آنجا توانست شیر کاکائوی شیرینش را تولید کند و به موفقیت بزرگی دست پیدا کند. او بنیانگزار کمپانی Hershey است. امروزه کمپانی او بزرگترین شرکت تولید کنندۀ شکلات در امریکای شمالی میباشد.
2. تئودور سوس گایسل
این نویسنده اولین کتاب خود را به چند کمپانی چاپ و ناشر کتاب داد و تمام آنها آن را یک “آشغال به تمام معنی” خطاب کردند. او قبل از اینکه کسی حاضر به قبول کارش شود دقیقاً 27 مرتبه از طرف ناشرها رد شد؛ امّا دست نکشید.
یک شب او به صورت اتفاقی با یکی از دوستان قدیمش که اخیراً شروع به ویرایش و چاپ کتب کودکان کرده بود برخورد و او قبول کرد که کتاب گایسل را چاپ کند. امّا او دیگر بعد از چاپ اولین کتابش شکست نخورد و تبدیل به یکی از بزرگترین نویسنده های کتاب کودک شد.
3. آلبرت انیشتین
علارقم اینکه امروزه همۀ ما او را یک نابغۀ ذاتی میدانیم، او از ابتدا یک شروع موفقیت آمیز نداشت. در زمان کودکی تا 4 سالگی حتی یک کلمه هم نمیتوانست بر زبان بیاورد. چند سال بعد معلم مدرسه اش او را فردی تنبل خواند زیرا سؤالاتی میکرد که برای دیگران هیچ معنی و مفهومی نداشت.
با این وجود او ادامه داد و در نهایت “نظریۀ نسبیت” که امروزه حتی برخی از ما توانایی درکش را نداریم را ارائه داد.
4. بنجامین فرانکلین
یک پدرِ مخترع که عدسی دو کانون و میلۀ رعد و برق گیر را اختراع کرد و در دوران دبستان ترک تحصیل کرد. شاید عجیب باشد ولی این توصیفی دقیق از آقای بنجامین فرانکلین است.
بعد از تولد 10 سالگیش خانواده اش دیگر برای فرستادن او به مدرسه توان مالی کافی را نداشتند ولی این نتوانست مانعی برای او باشد. او به صورت دیوانه وار کتاب میخواند و تا میتوانست مطلب یاد میگرفت. او اولین کتابخانۀ عمومی امریکا را ایجاد کرد و از پدران بنیانگذار امریکا شد. او یکی از 55 نفر مقاماتی است که بیانیۀ استقلال امریکا را امضاء کرد.
5. استفان کینگ
کینگ یکی از پرفروشترین نویسنده ها با فروش بیش از 350 میلیون نسخه کتاب است (این تعداد هر روز در حال افزایش است). با این وجود کار اول او نیز 30 بار از طرف ناشران رد شد و حتی باعث شد که کینگ آن را به سطل آشغال بیندازد. امّا خوشبختانه همسرش او را مجبور کرد که بر روی آن کار کند و از آن شروع ناخجسته استفان کینگ به دنیا آمد.
6. اوپراه وینفری
برای خیلی ها از دست دادن فرزند دشوارتر از دست دادن کل تجارتشان است. او بعد از بچه دار شدن در سن 14 سالگی وارد یک زندگی جهنمی شد. او نه تنها بر آن حاملگی ناخواسته، بلکه بر تجاوزی که سالها به او توسط خانواده اش و دوستانشان میشد نیز غلبه کرد. با وجود این پیشینۀ دردناک او به سختی کار کرد و تبدیل به یکی از موفقترین زنان زمان خود شد و امروز او با تلاشش به دارایی 2.9 میلیارد دلاری دست پیدا کرده است.
7. توماس ادیسون
ادیسون شاید رکورد شکست قبل از اینکه در یک پروژه به موفقیت برسد را شکسته باشد. چند هزار بار شکست قبل از اینکه اولین لامپ برقی را اختراع کند. پاسخ او برای این همه شکست برای تجارت آفرینها آشناست: “من شکست نخوردم بلکه فقط 10.000 مسیر غلط را پیدا کردم.”
8. مایکل جردن
مایکل در دوران کودکی عاشق بسکتبال بود و میدانست که میخواهد بسکتبال را بعنوان حرفۀ اصلی خود انتخاب کند ولی هیچ مربی ای به او این شانس را نداد. همه میگفتند که او قد کوتاهی دارد. بعد از اینکه با کلی رایزنی و رابطه وارد تیم کالج شد نظر یکی از مربی ها را جلب کرد ولی او هم برای تیم انتخابش نکرد.
او سرخورده به خانه برگشت امّا تصمیم گرفت که به مربی ثابت کند که اشتباه کرده است. او بعد از مدتی توانست در لیگ حرفه ای امریکا بازی کند و امروزه به عنوان اسطورۀ بسکتبال امریکا و جهان شناخته میشود.
9. والت دیسنی
دیسنی حرفۀ خود را در روزنامه به خاطر نداشتن خلاقیتِ کافی از دست داد. بعد از مدتی کارتونهای میکی ماوس او به خاطر ترسناک بودن برای خانم ها مورد انتفاد قرار گرفت و رد شدند. حتی این هم کافی نبود و کارتون “سه خوک کوچولو” نیز مورد قبول کمپانی ها واقع نشد زیرا فقط چهار نقش بازیگر داشت.
امّا خوشبختانه او دست نکشید و به این انتقادات گوش نداد و فقط به سمت آرزویش حرکت کرد و ما امروزه میتوانیم از کارتونهای کمپانی آقای والی دیسنی لذت ببریم.
10. کریس کار
همۀ ما با موانعی که توقع آنها را نداشته ایم برخورد کرده ایم. برای خانم کریس این مانع یک سرطان کمیاب بود. او با بیماریش با یک سبک جدید تغذیه جنگید. او همچنین با همین روند شغل جدید خود را نیز بعنوان نویسنده و مربی تغذیه بنیان گذاشت. با تمام این سختی ها و شرایط نامناسب او امروزه بعنوان یکی از مجرب ترین متخصص ها در زندگی و تغذیۀ سالم است.
هیچ کدام از شما نیز با افرادی که در بالا به آنها اشاره شد تفاوتی ندارید. همه ما در برخی مراحل زندگی شکست هایی میخوریم امّا نکتۀ مهم این است که یاد بگیریم چگونه بر این شکست ها غلبه کنیم و به سمت رویاهایمان حرکت کنیم.
