اگر در کسب و کار خود شکست خوردید، احتمالاً یکی از این 7 مورد مسبب آن بوده است
شکست و عدم موفقیت کسب و کارها امری طبیعی است و هر روز رخ می دهد. در حقیقت آمارها نشان می دهد که، خیلی از شرکت های تجاری جدید و نوظهور، در همان سال های اولیه کاری خود با شکست روبرو می شوند. امّا چرا؟ مرسوم ترین دلایل این شکست ها چیست؟
طبیعتاً در این زمینه هم به مانند شاخه های دیگر تحقیقات، افراد علاقه مندی هستند که انواع مطالعات و پژوهش ها را انجام داده و آمارهای مربوط به عوامل موفقیت و شکست استارتاپ ها و کسب و کارهای کوچک را گردآوری کرده اند. یکی از شگفت انگیزترین ها، مطالعه CB Insights است. این مطالعه نشان می دهد که 90 درصد استارتاپ ها، در همان سال های اولیه کاری شکست می خورند. در حقیقت اگر امروز یک کسب و کار راه اندازی کنید، فقط 10 درصد شانس دارید که از امروز تا ده سال بعدی، همچنان در کار خود باقی بمانید. هیچ احتمال دیگری در این بین وجود ندارد.
بنابراین اگر یک کارآفرین زرنگ و دانا باشید، باید از رایج ترین منابع شکست مطلع باشید تا بتوانید شاید از آنها دوری کنید. در این مقاله، 7 مورد از رایج ترین دلایل شکست تجارت های کوچک را می خوانید.
1- مدیریت ضعیف جریان نقدینگی
اکثر کارآفرینان به این دلیل کسب و کاری را آغاز می کنند که یا ایده بکر و جدیدی دارند، و یا اینکه برای بخش های مشکل دار و پرزحمت خاصی از بازار، برنامه ای در سر دارند. برخی از این کارآفرینان پیشینه ای در زمینه خدمات مالی یا حسابداری نیز دارند، امّا این موارد بیشتر استثناء به حساب می آیند تا قاعده. جای تأسف است امّا باید گفت که بیشتر مالکان کسب و کارها، به لحاظ مالی و حسابداری بی سواد هستند، و یا حداقل اینکه بدون توجه به شرایط لازم شروع به کار کرده اند. به ناچار همین مسئله سبب آسیب به تهعدات مالی شان می شود.
Bill Carmody، مدیر یک شرکت بازاریابی تأسیس شده می گوید، “میدانید چرا بیشتر کسب و کارها شکست می خورند؟ چون نمی توانند صورت حساب هایشان را پرداخت کنند.” ممکن است فروشنده ها و بستانکاران طوری عمل کنند که نگران کسب و کار شما هستند، و به عبارتی کسب و کارتان برای آنها مهم است، امّا واقعیت این است که آنها تا زمانی نگران شما هستند که می توانند از شما پول بگیرند. “شرکت ها به این دلیل که در اسناد مالی خود سود ندارند، از کسب و کار خود خارج نمی شوند، بلکه به این دلیل شکست می خورند که نمی توانند نقدینگی خود را مدیریت کرده و صورت حساب هایشان را پرداخت کنند.”
2- غرور بیش از حد
برای کارآفرین ها یک امر کاملاً ضروری این است که یاد بگیرند بیش از دیگران، فروتن و متواضع باشند. یکی از بدترین اشتباهاتی که می توانید مرتکب شوید این است که در زمان سختی، خواهان کمک دیگران نباشید.
به گفته Donald Burns، که یک فرد ورزیده و کارآزموده 33 ساله در صنعت رستورانداری است نسبت به رد کردن و از دست دادن نظرات و دیدگاه های دیگران هشدار می دهد. “ego یا غرور. حتماً تا به حال چندین بار پیش آمده که با کسی مشاجره کنید و بدانید که واقعاً درست می گوید و حق با اوست، امّا در عین حال کوتاه نمی آیید و به دلیل همین غرور بی جا یا ego تسلیم نمی شوید. غرور آغازگر جنگ ها بوده، اقتصادها را نابود کرده (رکود مسکن)، و درهای خیلی از رستوران ها بسته است، رستوران هایی که به واقع می توانم همینجا نام ببرم.”
همانطور که دیگران نیز گفته اند، حقیقت این است که اگر دچار غرور شوید، سقوط کرده و شکست می خورید. چه این حرف را یک نصیحت تجاری بدانید یا مالی یا هر شکل دیگری از راهنمایی، به هر حال مالکان کسب و کارها باید به دنبال کمک گرفتن از دیگران باشند.
3- نبود تقاضا در بازار
براساس مطالعه CB Insights که در بالا نیز به آن اشاره شد، 42 درصد از استارتاپ ها در نهایت به این دلیل شکست می خورند که برای محصول یا سرویسی که می خواهند بفروشند هیچ فشار تقاضایی در بازار وجود ندارد. این مورد، دلیل شماره یک شکست و عدم موفقیت کسب و کارهای کوچک است.
خیلی مهم است که بازار را بررسی کرده و نیازهای بالقوه آن را برای چیزی که امیدوارید بتوانید بفروشید، پیدا کرده و خودتان را فریب ندهید. آیا واقعاً نیازی به محصول شما هست، یا اینکه صرفاً به دلایل شخصی آن را می خواهید ایجاد کنید؟ بهتر است بدانید که چه موقع کنار بکشید یا چه موقع تغییر موضع دهید، در غیر اینصورت با یک دنیا مشکل روبرو خواهید شد.
4- افراد اشتباه را استخدام کرده اید
وجود حتی تعداد انگشت شماری از استخدام های نادرست، می تواند حتی یک برند موفق را نیز نابود کند. به گفته Mariah Deleon، معاون روابط عمومی در Glassdoor، استخدام نامزدهای بد و ناکارآمد، می تواند لطمه های زیادی وارد کند. این خطرات و لطمه ها می تواند شامل هزینه های تولید، هزینه های مالی، هزینه های روحی و معنوی کارکنان و هزینه های اعتباری باشد. حتی اگر آن شخص در نهایت به یک کارمند خوب تبدیل شود، امّا هزینه های ابتدایی که وی به هدر می دهد، می تواند منابع چندین ماه را دچار کاهش کند.
Jorgen Sundberg یکی از همکاران شناخته شده در رابطه با هزینه های مالی بیان میکند که، کل هزینه طول عمر onboarding یک کارمند، 240.000 دلار است. به عبارت دیگر، اگر به طور مداوم استخدام کرده، اخراج کنید و دوباره جایگزین نمایید، مبلغ قابل توجهی پول از دست می دهید. در نهایت، این کار انعطاف پذیری مالی شرکت تان را محدود می کند و می تواند کل شرکت را به خطر بیاندازد. بنابراین استخدام افراد نامناسب میتواند یکی از بزرگترین دلایل شکست تجارت ها باشد.
5- عدم تمایل به چرخش و تغییر جهت
بعد از اینکه چند ماه یا چند سال از شروع کسب و کار یک شرکت گذشت، رهبران آن شرکت متوجه می شوند که ایده های اصلی و برجسته شان به بزرگی آنچه باور داشتند نیست. در حقیقت، بازار یک حس آزار دهنده به آنها می دهد و بیان می کند که بایستی به جهت دیگری حرکت کنند. اطمینان نکردن به چنین علامت ها و تغییر جهت هایی است که می تواند تقریباً نشانه نابودی کامل آنها باشد.
فکر کنید چه اتفاقی می افتاد اگر Odeo (یک شرکت پادکست که توسط Evan Williams تأسیس شده است) هرگز به بازار گوش نمی کرد و موفق به تغییر محور خود در جهت یک پلتفرم پیام رسان اجتماعی زنده نمی شد. در این صورت اکنون Twitter وجود نداشت! و فکر می کنید که آیا این شرکت پادکست اولیه تا امروز همچنان باقی مانده بود؟ شاید، امّا احتمالاً دیگر یک شرکت چند میلیارد دلاری نبود.
6- ناکارآمدی عملیاتی
گاهی اوقات ایده های تجاری به خودی خود محکم و بی نقص هستند، شما نیز افراد مناسبی استخدام کرده اید و به اندازه کافی تیزهوشی و فراست مالی نیز دارید، امّا در این بین ناکارآمدی عملیاتی است که شما را عقب نگه می دارد. پرداخت بیش از حد برای اجاره، نیروی کار، ماشین آلات، مواد اولیه، حمل و نقل و غیره، می تواند بر جریان نقدینگی شما فشار آورده و سوددهی شما را از بین ببرد. شرکت ها و کسب و کارها برای اینکه بتوانند در دراز مدت موفق شوند، باید تمایل ثابت خود را برای ارزیابی مجدد، مذاکره، قرارداد با شرکت های مرتبط در هر نقطه از زنجیره تأمین خود نشان دهند.
7- فرهنگ ضعیفِ شرکت
کسب و کارهای قوی، فرهنگ سازمانی سالمی دارند، فرهنگی که متعهد به کار سخت، شیوه های اخلاقی، یادگیری و شفافیت است. متأسفانه، تعداد کمی از شرکت ها هستند که می توانند این فرهنگ شرکتی سالم را تا مدت ها و برای چندین سال ایجاد کرده و حفظ کنند.
این مشکل اغلب به شیوه های ضعیف استخدام بر می گردد. امّا در عین حال به طور مستقیم به مدیریت و رهبری اجرایی نیز مرتبط است. براساس گفته Julie Rains از OPEN Forum، نشانه های رازگشای یک فرهنگ ناسالم شرکتی شامل اجرای کارهای مورد علاقه و شخصی، نداشتن بازخوردهای سازنده و انتقادهای سالم، مسائل کوچکی که بارها و بارها گزارش می شوند، کارمندانی که تدافعی برخورد می کنند و به طور مداوم از قوانین سرپیچی می کنند و یا ورود و خروج های غیر مسئولانه است.
مرتبط : 15 نکتۀ مدیریتی که هر تجارت آفرینی باید بداند
موضع فعالی داشته باشید
کسب و کارهای کوچک می توانند بنا به هر یک از این دلایل ناموفق شوند. اگرچه هر سازمان در معرض آرایه ای از موقعیت ها، خطرات و شرایط مختلف وجود دارد، امّا حداقل یکی از هفت دلیل فوق، تقریباً همیشه در نابودی و شکست یک شرکت نقش دارد.
زمانی که یکی یا برخی از این شرایط را در شرکت خود میبینید، آیا روی صندلی خود نشسته و امیدوار خواهید بود که فعالیت ها همچنان قدرتمند باقی بمانند؟، یا اینکه برای دوری از مسائلی که زمانی در گذشته، شرکت های تجاری کوچک دیگر را از خط خارج کرده است، روش فعالانه ای اخذ می کنید؟ از کسانی که پیش از این شکست خورده اند بپرسید، حتماً به شما خواهند گفت که روش دوم انتخاب هوشمندانه تری است.