درونگراها نیز میتوانند موفق ترین کارآفرینان باشند

درونگراها نیز میتوانند موفق ترین کارآفرینان باشند

درونگرایی و برونگرایی جزو مشخصه های اثرگذاری می باشند که به طور معمول نحوه ی اولویت بندی فرد را در گذراندن زمان خود تعیین می کنند. درونگراها تمایل به تجربیات ساکن، در انزوا و باطن گرا دارند، در حالی که برون گراها محیط های پرانرژی، مشارکتی و اجتماعی را ترجیح می دهند. به طور مشخص هیچ کدام ماهیتا بهتر از دیگری نیست، امّا برای درونگراها، کارآفرینی به طور ویژه ای می تواند چالش برانگیز باشد. آیا این به معنای عدم امکان کارآفرینی توسط درونگراها می باشد؟ قطعاً اینطور نیست. در حقیقت، تعدادی از مثال های سنت شکنی وجود دارند که تبدیل به موفق ترین کارآفرینان در تاریخ شده اند.

تعهدات یک درونگرا

چرا درونگراها با شروع موقعیت خود به عنوان کارآفرین دچار چالش می شوند؟

برای تازه کارها، وقتی که آنها دارای گیرایی معنوی می باشند کارآفرینی مناسب تر میباشد، مشخصه ای که معمولاً مرتبط با برونگرایی است. جذبه ی معنوی به شما کمک می کند تا ارتباطات بیشتری ایجاد نموده، الهام بخش کارمندان خود باشید، و به سرعت اعتمادها را جلب نموده و مخاطبین خود را گسترش ببخشید. اجتماعی و برونگرا بودن همینطور به شما کمک می کند تا با افراد جدید در رویدادهای شبکه ای آشنا شوید (یا حتی مشتاق به دیدار حضوری آنها برای نخستین بار باشید)؛ و زندگی به سبک کارآفرینان در کل پر هرج و مرج و سر و صدا است، چیزی که درونگراهای بسیار کمی از آن لذت می برند. پس چگونه است که درونگراها نه تنها از این مسأله سربلند بیرون می آیند، بلکه پیشرفت نیز می کنند؟ نگاهی به این کارآفرینان بیندازید و ببینید که چگونه قادر به استفاده از ویژگی درونگرای خود جهت موفقیت شده اند:

1- لری پیج

لری پیج یکی از مؤسسان شرکت گوگل به همراه سرگئی برین بود–  و همه ی ما می دانیم که داستان چگونه خاتمه یافت. پیج تا سال 2001 به عنوان مدیرعامل شرکت گوگل خدمت نمود و سپس در سال 2011 جایگاه خود را مجدد به دست آورد (که تا سال 2015، در طول مهاجرت گوگل به الفابت ادامه پیدا نمود).

در این زمان، بسیاری پیج را یک انتخاب عجیب و غریب می دیدند، زیرا که او به شدت محافظه کار، و همینطور که می توانید تصور نمایید “غیراجتماعی” بود. امّا ماهیت ساکت و ذهنی گرایی پیج به او اجازه داد تا یک محصول خلاقانه ی جدید و یک نام تجاری منحصر به فرد ایجاد نماید که هنوز هم به عنوان یکی از بهترین نمونه های کشوری از فرهنگ شرکت باقی است.

 

2- بیل گیتس

شما حتماً بیل گیتس را به عنوان مؤسس مایکروسافت، و شخصی با ارزش کنونی میلیاردها دلار می شناسید. گیتس به عنوان یک شخص درونگرای منزوی کارش را شروع نمود، اما از افراد اطراف خود جهت تکمیل نقاط قوت و ضعفش استفاده کرد.

طبق گفته های خود او،” اگر باهوش باشید، می توانید یاد بگیرید که چگونه از مزایای درونگرایی استفاده کنید، که ممکن است این به معنای تعطیل کردن کار برای چندروز و تفکر در مورد یک مشکل اساسی، مطالعه ی هر چیز ممکن، و وادار شدن به فکر در مورد حواشی آن حوزه باشد.

پس اگر مسأله ای را مطرح می کنید–  بهتر است از برونگراها یاد گرفته، تعدادی از اشخاص برونگرا را استخدام نموده و از هردو مجموعه ی مهارت ها بهره بگیرید.

3- وارن بافت

وارن بافت، مؤسس و مدیرعامل برک شایر هاتاوی، یکی از ثروتمندترین افراد در جهان و یک نماد معروف در سرمایه گذاری می باشد. او همینطور به دارا بودن پیشگامی، پشت کار فکری، و تفکرات عمیق شناخته شده است. او ماهیتا درونگرا است امّا هنوز در حال مدیریت و رهبری یکی ازمعروفترین کسب و کارها در امریکا می باشد. او پیشگامی در پشتکار خود را وارد سبک ارتباطیش می کند که به تمایلات درونگرایش اجازه ی عمل نمودن به عنوان نقاط قوت کارآفرینی می دهد.

4- مارک زاکربرگ

مارک زاکربرگ میلیاردر و مؤسس فیسبوک زمانی توسط مدیرعامل عملیاتی شریل سندبرگ به این صورت توصیف شد “خجالتی و درونگرا است، و او اغلب با افرادی که او را نمی شناسند خیلی صمیمی به نظر نمی رسد، امّا او شخصی صمیمی است.” زاکربرگ قادر بوده است تا از طریق درونگرایی خود به ایجاد جذبه ی معنوی اقدام نماید، که برخلاف چیزی است که ممکن است به نظر برسد. او خود را با رهبران گروهی مکمل نقاط قوتش احاطه نمود، که او را قادر ساخت تا فیسبوک را به شکل کنونی آن ایجاد کند.

5- ایلان ماسک

ممکن است فکرش هم عجیب باشد، مردی که به عنوان استیو جابز بعدی توصیف شده است، زمانی یک مهندس محافظه کار درونگرا بوده باشد —  اما خود ماسک در مورد آن گذشته ی خود گشاده رو است. جایی در طول خط کاری، ایلان ماسک قدرتی را که می توانست از طریق ارتباط و اجتماعی شدن به کار گیرد را مشاهده نمود و مجدد محافظه کاری شخصی خود را متعادل کرد تا به شکوفا شدن ایده هایش در یک محیط به طور سنتی مورد علاقه ی برونگراها کمک نماید.

درس های کلیدی

چه درس هایی از این رهبران شگفت انگیز برای سایر درونگراها قابل یادگیری است؟

  • درونگرا بودن رفتار شما را تعیین نمی کند. تنها به این دلیل که شما درونگرایید، به معنای عدم امکان پذیرش توسط جامعه نیست. از ایلان ماسک یا واران بافت یاد بگیرید و با بسط شخصیتی خود به عنوان یک شخصیت دارای ارتباط و جذبه ی معنوی بیشتر درونگرایی را پشت سر گذارید.
  • درونگرایی برخی مزایا به همراه دارد. به درونگرا بودن خود هرچه که هست افتخار نمایید. درونگراها متفکران عمیق تر و دقیقتری هستند، بنابراین از این مزیت ها جهت مطرح نمودن راه حل های بهتر برای کسب و کار خود بهره بگیرید.
  • ماهیت شما پیش بینی کننده ی موفقیت یا شکست نمی باشد. نه برونگراها و نه درونگراها هیچ کدام جهت موفقیت در دنیای کسب و کار تضمین نشده اند. موفقیت شما توسط اعمال خودتان تعیین می شود و نه شخصیتی که هستید.
  • شما همیشه قادر به جبران نقاط ضعف خود می باشید. این کار امکان پذیر است، امّا تلاش برای انجام کارها توسط خودتان عاقلانه نیست، به ویژه اگر جزو درونگراها باشید. اگر شما می دانید که برونگرا نیستید و تمایل به مشارکت با دیگران ندارید افراد گروهی بیابید که بتوانند آن تمایلات را در شما جبران نمایند.
  • درونگرا بودن به معنای عدم امکان کارآفرینی و حتی مشکل بودن آن نیست. آن صرفاً به معنای دارا بودن مجموعه ی متفاوتی از مهارت ها و استعدادها است که می بایست هنگام ایجاد گروه و کسب و کار در نظر گرفته شوند.
  • از نقاط قوت و ضعف خود آگاهی پیدا کنید و بر طبق این آگاهی اقدام به سازگار نمودن یا جبران آنها نمایید؛ با این رویکرد، صرف نظر از این که چگونه شروع به کار کرده اید به موفقیت خواهید رسید.

 


درونگراها نیز میتوانند موفق ترین کارآفرینان باشند


تجارت آفرین فارکس

دیدگاهتان را بنویسید